با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و برجای مانده حجم قابلتوجهی از خسارات انسانی، حقوق بشر به یکی از مهمترین هنجارهای مشترک نظام بینالمللی معاصر تبدیل شد و همه بازیگران بینالمللی کوشیدند تا علاوه بر ...
بیشتر
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و برجای مانده حجم قابلتوجهی از خسارات انسانی، حقوق بشر به یکی از مهمترین هنجارهای مشترک نظام بینالمللی معاصر تبدیل شد و همه بازیگران بینالمللی کوشیدند تا علاوه بر ایجاد یک هنجارها جهانی مشترک، نهادسازیهایی نیز در سطح مناطق مختلف تشکیل دهند تا از طریق آن بتوانند برای حفظ هنجارهای حقوق بشری محلی نیز قاعدهسازی انجام دهند. در این بین، کشورهای اروپایی در قالب نهادگراییهای نوبنیاد خود تلاش اقدام به نهادسازیهای گسترده به این منظور نمودند و حقوق بشر را به عنوان سنگ زیربنای سیاس خارجی خود برگزیدند. جهان اسلام نیز در قالب سازمان همکاریهای اسلامی اقدام به پایهریزی نظام هنجاری حقوق بشر اسلامی کرده است. با این حال، به علت تفاوت در مبانی معرفتشناسانه و هستیشناسانه در تدوین این نظامات حقوق بشری، شاهد بروز تعارضات هنجاری میان غرب و جهان اسلام هستیم و غرب میکوشد تا از حقوق بشر به عنوان یک ابزار برای اعمال فشار بر کشورهای اسلامی استفاده نماید.این پژوهش با کاربست روش مقایسهای روش جان استوارت میل با عنوان «طراحی نظامهای دارای بیشترین تشابه/ طراحی نظامهای دارای بیشترین تفاوت»، درصدد بررسی وجوه اشتراک و افتراق در نظامات هنجاری اسلامی و اروپایی است. بر این اساس، محقق علاوه بر احصا هنجارهای حقوق بشری مورد تاکید طرفین، به بررسی علل شکلدهنده به این تعارضات میپردازد. در پایان نیز راهکارهایی برای برونرفت از وضعیت چالش حقوق بشری ارائه مینماید.
خاورمیانه کانون منازعه و بحران در جهان کنونی است. این منطقه در سالهای پایانی قرن بیستم و سالهای ابتدای قرن حاضر صحنهی شدیدترین درگیریها بوده است. جنگ ایران و عراق که عنوان طولانیترین نبرد کلاسیک ...
بیشتر
خاورمیانه کانون منازعه و بحران در جهان کنونی است. این منطقه در سالهای پایانی قرن بیستم و سالهای ابتدای قرن حاضر صحنهی شدیدترین درگیریها بوده است. جنگ ایران و عراق که عنوان طولانیترین نبرد کلاسیک را یافته، جنگ خلیج فارس، اشغال کویت توسط عراق، چالش قدرتهای منطقهای در خلیج فارس، ورود نظامی آمریکا به عراق و سقوط رژیم بعث عراق، جنگ داخلی یمن، درگیری اسرائیل و لبنان، بحران هستهای ایران و... از جمله اصلیترین رویدادهای بحرانی و بحرانزا در سالهای اخیر در خاورمیانه هستند. با توجه به ساخت و بافت منطقه چنین منازعاتی به طور پیوسته اتفاق خواهد افتاد و با روند کنونی افق خاورمیانه همواره نمایانگر بحران و منازعه و ناامنی خواهد بود. دلیل الزام امنیت اسرائیل و تضمین جریان انرژی این منطقه همواره مورد توجه دولتمردان آمریکا بوده است. جورج دبلیو بوش در فاصلهی سالهای 2001 تا 2009 رئیسجمهوری آمریکا بود. حمله به افغانستان، اشغال یکجانبهی عراق و اعمال تحریم نسبت به کشورهای مستقل از آمریکا در خاورمیانه پس از یازدهم سپتامبر 2001 از جمله اعمال یکجانبهی بوش در قبال خاورمیانه است. وی برای اجرای استراتژی امنیت ملی آمریکا طیف وسیعی از ابزار از حملهی سختافزاری نظامی تا توسل به حقوق بشر و لزوم اعطای آزادیهای سیاسی را به کار گرفته است. بنابراین و با توجه به استفادهی مستمر هیئت حاکمهی آمریکا از مبانی حقوق بشر در تعامل خویش با جهان اسلام؛ پرسش اصلی این نوشتار این است که: استراتژی زمان اوباما در موضوع حقوق بشرِ کشورهای اسلامی با استراتژی بوش چه تفاوتی داشته است؟