نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار، گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل، واحد سوادکوه، دانشگاه آزاد اسلامی، سوادکوه، ایران
چکیده
شورای حقوق بشر در سال 2003 در راستای ایجاد سازوکارها و مکانیزم اجرایی مفاد حقوق بشری، نقطه کانونی مشروعیت دولتها را نه در هنجار سازی و یا تقویت سامانه نظارتی بلکه توانایی دولتها درایجاد و یا استخراج ظرفیتهای قانون اساسی تعریف کرده است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به طرح این سوال پرداخت که قانون اساسی در حوزه حقوق بشر از چه ظرفیتهایی برخوردار است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شد که یکی از اولویتهای نظام سیاسی بر آمده از انقلاب، پاسخگویی به نیاز عدالت جویانه و برابری حقوقی در چارچوب قانون اساسی بود و قانون اساسی به مثابه یک سند حقوقی، حقوق مختلف ملت را با عنایت به کرامت انسانی به رسمیت شناخته و محدودیتهایی برای قدرت بی حد و حصر دولت برای دفاع از حقوق افراد تدوین کرده است یافتهها نشان میدهد که اولاً قانون اساسی از یکسری امتیازات تصریح شده و تضمین شده بر مبنای فطرت و طبیعت انسان ها فارغ از هرگونه قید و بندهای عارضی دفاع کرده است. ثانیاً در قانون اساسی نه تنها حمایت ازحقو ق اقلیتها، زنان و آزادیهای مشروع افراد را به رسمیت شناخته، بلکه با حفظ معیارهای اسلامی و بینش مذهبی نهادهایی را مانند شورای نگهبان، کمیسیون اصل نود، سازمان بازرسی و دیوان عدالت اداری را به عنوان ابزارهای حمایتی از آزادی در قانون اساسی تأسیس کرده است.
کلیدواژهها